۱۳۸۷ مهر ۲۳, سه‌شنبه

کوتاه درباره ی فعالیت سیاسی


کوتاه درباره ی فعالیت سیاسی
" مادامیکه افراد فرا نگیرند در پس هر یک از جملات، اظهارات و وعده وعیدهای اخلاقی، دینی، سیاسی واجتماعی منافع طبقات مختلف را جستجو کنند ، در سیاست همواره قربانی سفیهانه فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود...(و.ا.لنین)
در ایران افراد مختلف بواسطه ها و اشکال مختلف به سیاست علاقمند می شوند و به دنبال آن میروند . اختناق حاکم بر ایران هر انسانی را در دوره ای از زندگی اش و شاید برای تمام دوران ، از یک سن مشخص به بعد وارد فعالیت هایی میکند که رنگ و بویی سیاسی می یابد. هر اعتراض پیگیری که حتی مشخصا از هیچ سر ارتباطی با سیاست و دولت نداشته باشد ، ناخواسته و بواسطه ی شرایط جامعه در برهه ای از زمان برچسب فعالیت سیاسی را بر فعالین اش خواهد زد. گذشته از این که این کار بخشی از ترفند های جمهوری اسلامی جهت سرکوب مخالفین اش است که آنها را تحت هر عنوانی وابسته به سازمان و گروه سیاسی و غالبا معاند بنامد ، اما از سوی دیگر زمانی که دامنه ی اعتراض در هر حرکت و جنبشی بنا به ماهیت اش گسترش می یابد ، ریشه ی تمامی بدبختی ها و مشکلات را به درست در حاکمیت میابد و گرایش ها و تحلیل های مختلف سیاسی با گذشت زمان سر از آن بیرون می آورند.
اما مشخصا فعالینی که فعالین سیاسی نامیده می شوند ، حال به هر شکل که به فعالیت سیاسی علاقمند شده باشند، راه مبارزه مستمر را در پیش میگیرند و در راه این مبارزه ، با روش مبارزاتی مشخصی که به نظرشان درست می آید فعالیت شان را ادامه میدهند. از شرکت جستن در اعترضات تا سازماندهی اعتراضات در محیط فعالیت شان و هر شکل دیگر فعالیت عملی یا نظری.
برای سیاست و مشخصا کار سیاسی در ایران رقابت ها و یا هم سنگر شدن ها عموما حول منافع است. منافعی که از طرز تفکر افراد در جامعه و به تبع آن از دید کمونیستها ، از جایگاه طبقاتی و از تعریفی که از سوژه های موثر برای رهایی جامعه بدست می آید، استنتاج می شود. منفعت های یکسان در هر محیطی یکدیگر را پیدا میکنند و حتی غالبا در جستجوی یکدیگرند . حتی فعالین سیاسی تلاش میکنند تا افراد را به شیوه های مختلف با خودشان هم منفعت کنند.
بدون شک هر کمونیست ، لیبرال یا حتی فاشیستی ، اولین گزینه ای که در شروع فعالیت سیاسی اش (پس آنکه تصمیم گرفته است سیاسی باشد) مورد نظر قرار می دهد این است که می بایست فرد یا افراد دیگری را هم نظر و هم مرام با خود بیابد و یا دست کم اینکه شروع به تبلیغ مرام و عقیده اش کند تا هم فکرانش را تولید کند. سپس می تواند با همین شیوه و با تغییر در روشهای کار خود، هر چه بیشتر به سمت جذب افراد بیشتر به سمت عقیده اش گام بردارد. من قصد بررسی اینکه کدام روش بهتر یا بدتر است و چگونه می توان درستتر عمل کرد را ندارم. اما بر همین اساس و با همین دید ، فعالین سیاسی ای در ایران هستند، رشد پیدا میکنند و ارتباطاتی می یابند و قدم در راهی برمیدارند که به سوی تحقق آرمان شان است.
در ایران و در فعالیت های مشترک غالبا پراتیک بر پایه ی یک نفع مشخص و عمومی با محوریت جمع (منهای اتوریته) شکل میگیرد و ادامه می یابد . هر سازمان و نهاد و تشکل بر پایه ی محورهای متنوعی از یک ایده و نظر تا فعالیت حول موضوعات اجتماعی سازمان می یابد. در هر حال در همه ی اینها یک دغدغه ی مشترک است که افرادی را دور هم جمع میکند و یک هدف نهایی.
فعالین سیاسی و بخصوص فعالین چپ در ایران (اگر چه شاید در هر نقطه از دنیا) بر پایه ی یک آرمان مشترکی دور هم جمع می شوند که در تبیین نهایی رهایی را تنها بواسطه ی یک سوژه ی انقلابی مشخص که از دل تضادهای جامعه پوسیده ی حال حاضر بیرون می آید جستجو میکنند. تمامی تلاشها و هم پیمانی ها حول محور این موضوع می چرخد و تنها یک منفعت همگانی در این بین وجود دارد و آن هم نظر بودن در شناخت و تحلیل از جامعه و آلترناتیو رهایی است.
بحث من بیش از هر چیز بر سر این است که ریشه ی تمام پیوند ها در ایران بر پایه ی یک آرمان مشترک با کمی بالا و پایین است ، اما زمانی که بنا به هر دلیلی این آرمان مشترک کم رنگ شده و مسائل حاشیه ای دیگری اهمیت بیابد ، خود بخود تمامی پیوند ها دیگر باقی نمی ماند و افراد حول مسئله ی حاشیه ای گذشته یا همان مسئله ی اهمیت یافته ی حال حاضر، مواضع شان را روشن میکنند. حتی اینبار نتیجه گیری ها تغییر میکند و می بینیم که کسانی که تا دیروز با تو هم سنگر و هم منفعت بودند ، در حقیقت در پی هدف دیگری بودند. در ایران و دوره هایی که به شدت درگیر مبارزه ی سیاسی هستی ، تنها حضور یک نقطه ی مشترک برای فعالیت کفایت میکند ، اما زمانی که تبصره های مختلف در فعالیت سر باز میکنند، محوریت مواضع کم رنگ تر شده و ناچارا دو یا چند دستگی هایی ظاهر می شوند.
تئوری و تحلیل از شرایط مشترک ، آلترناتیو مشترک و هدف مشترک در ایران تمام قسمت قضیه برای فعالیت مشترک سیاسی محسوب می شوند ،اما به واقع همچنان قسمت های تاریکی وجود دارد.
در حقیقت همواره در کار مشترک ، مسائل مختلفی دخیل هستند که روزی خود را نشان می دهند.انتظاراتی وجود دارند که تا یک دوره هایی دارای جواب اند و در دوره هایی بی جواب می مانند.
من تنها یک نکته را می خواهم مورد توجه قرار دهم :
گذشته از اینکه هر دسته یا گروه سیاسی در دوره ای منفعت مشترکی را دنبال میکنند اما نقاط غیر مشترکی وجود دارد که منفعت تک تک افراد بنا به تعریف شان از خودشان و سیاست شان در آن تعریف شده است. هیچ کس از همان سری که تو به سیاست روی آورده ای لزوما به سیاست روی نیاورده است. بر این اساس ممکن است زمانی منفعت ها تغییر کنند. شاید برای تو سیاست ، ابزار رهایی ات باشد ، اما شاید برای دیگری لزوما این چنین نباشد و ابزاری برای فرونشاندن دردی دیگر ، جدای از درد جامعه یا درد طبقاتی اش باشد. در تلاشی که بر مبنای کار سیاسی برای تغییر دنیا انجام میدهی هیچ چیز و هیچ فعالیتی ارزشی بیش از این ندارد که تو تنها یک چیز را مبنا قرار دهی و آن تغییر به سوی بهبود شرایط و رهایی انسان از قید و بند های حاکم بر آن باشد ، اما این لازم ولی کافی نیست و میبایست به تمامی جنبه های یک فعالیت تمام و عیار سیاسی فکر کرد.
در ایران و در محیط سیاسی حاکم بر فعالین سیاسی در ایران ، غالبا بیش از هر چیز قطب نمای منفعت یابی افراد است که فعالانه کار میکند و این نه منفعت طبقاتی بلکه چیزی جدا و منفصل از تمام اینهاست و همان حاشیه ایست که اهمیت اش بیش از هر اصل دیگر شده است.( البته قطعا ریشه ی تمام اینها را میتوان در مکانیسم های طبقاتی جستجو کرد )
به معنای دیگر فعال موفق سیاسی که همه او را ذاتا سیاست مدار بخوانند ، یا برایش هورا بکشند ،در فضای عمومی و جهانی سیاست امروز کسی نیست که در روابط اش مناسبات اخلاقی را رعایت کرده باشد ، یا درستکار و به یک معنا انسان باشد ، تا فرضا نماد یک فرد فهیم باشد که سر از سیاست درآورده است، بلکه حتی در قالب فعالین سیاسی ای که امروز برای رهایی (هر کس با معنای خودش ) فعالیت میکنند و ادعاهایی دارند که تصور می شود فرشته اند ، غالبا سیاست به تمام معنای کلمه برقرار است .
راه موفقیت ظاهرا این است ، منفعت را بسنجی (بعضی وقتها جمعی و بعضی وقتها فردی) و با دخیل کردن چند روش که می توانید آنرا دروغ مصلحتی یا فریب برای پیشبرد منفعت جمع بنامید ، یک دوره ی تاریخی را با موفقیت سپری کنید.

هیچ نظری موجود نیست: