۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

اقدام فوری برای حمايت از فعالين کارگری نيشکر هفت تپه

آنگونه که (ای-یو-اف) گزارش می دهد 5 تن از فعالین کارگری نیشکر هفت تپه ، روز يکشنبه مورخ ۲۲ فوريه برابر با 4 اسفند به جرم "اقدام علیه امنیت ملی"محاکمه خواهند شد.
لطفا برای حمایت از این کارگران که جرمی جز دفاع از حقوق خود ندارند و به جرایم واهی ( بر طبق روال دادگاه های جمهوری اسلامی ) اتهاماتی به آنها وارد شده است، بروی این گزینه کلیک کنید و اعتراض خود را ارسال کنید.
لطفا اينجا را کليک کنيد
با تشکر
اريک لی

۱۳۸۷ بهمن ۳۰, چهارشنبه

اخبار رسیده از دانشگاه شیراز

یونس میرحسینی که 14 روز است در بازداشت اطلاعات شیراز بسر میبرد و مدت 11 روز از اعتصاب غذای او می گذرد تحت شکنجه شدید قرار گرفته و علت این امر که پرونده او از سوی اطلاعات جهت رسیدگی به دادگاه فرستاده نمی شود این است که آثار شکنجه بر روی بدن او از بین برود. گفته شده که وضع جسمی او به دلیل بیماری کولیت و اعتصاب غذای طولانی مدت و شکنجه ی روحی و جسمی به شدت وخیم است. این در حالیست که او هنوز قاضی ندارد و پرونده او هنوز به دادگاه فرستاده نشده.این روند غیر قانونی و برخلاف حقوق بشر است.
خبر ارسالی برای کمیته دانشجویی بلژیک
2009-02-18

۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

بسی رنج بردم در اين سال سی...

بيانيه نشريه دانشجويی بذر
22 بهمن 1387
30 سال از آغاز حاكميت رژيم مذهبی بر ايران می گذرد. سی سال، زمانيست قابل توجه؛ عمريست سپری شده از نسلی كه جوان بود و يك قيام واقعی را تجربه كرد، و نسل ديگری كه باليد و مبارز شد. جمهوری اسلامی، عليرغم مبارزه مردم و سوار بر فداكاری مردم، جايگزين رژيم سلطنتی شد. مهم اين بود كه اصل و پايه دستگاه دولت ارتجاعی طبقه استثمارگر، دست نخورده بماند كه ماند. امپرياليسم آمريكا كه ارباب رژيم پهلوی بود وقتی كه با بحران انقلابی و انفجار خيزش توده ها روبرو شد، برای جلوگيری از خطرات بزرگتری كه منافعش را تهديد می كرد، يك سازش تاريخی بزرگ انجام داد. روی كار آمدن جمهوری اسلامی، نتيجه آن سازش بود. با اين كار، نظام ستم و استثمار ادامه يافت؛ وابستگی به امپرياليسم ادامه يافت؛ اسارت و بردگی و فلاكت توده ها ادامه يافت و تشديد شد.
به قدرت رسيدن نيروهای بنيادگرای مذهبی و استقرار اسلام سياسی در ايران محصول يك رشته عوامل اقتصادی و سياسی و اجتماعی بود. قدرت گيری اين نيروها در شرايطی اتفاق افتاد كه نيروهای مختلف چپ در ايران مانند كل جنبش بين المللی كمونيستی دچار بحران و سردرگمی بودند. آنها در مجموع نه برای استفاده از بحران انقلابی آمادگی داشتند و نه تحليل صحيحی از نيروهای مذهبی بنيادگرا داشتند. ضعف چپ انقلابی، عامل مهمی بود كه خمينی و متحدانش بتوانند بر ناآگاهی و توهمات موجود در ميان مردم سوار شوند و به قدرت برسند.
سی سال حاكميت جمهوری اسلامی، فراز و نشيب های بسياری را به خود ديد. طبقه حاكم تمام توان خود را به كار برد تا اين فراز و نشيب ها را در جهت حفظ پايه های نظام خود مورد استفاده قرار دهد. از سركوب وحشيانه نيروهای چپ و مخالف خود از همان ماه های آغازين ايجاد حكومت اسلامی تا شروع سركوب منظم زنان كه فقط چند روز بعد از قيام بهمن به راه افتاد؛ از اجباری كردن حجاب و ترويج مردسالاری تا تصويب قوانين شرعی قرون وسطايی در همه زمينه های اجتماعی و مدنی و فرهنگی؛ از سركوب فعالين جنبش كارگری، مصادره «خانه كارگر» و متلاشی كردن شوراها و تشكل های مستقل كارگران كه محصول قيام بودند تا سركوب دانشجويان و جوانان و پاكسازی دانشگاه ها از نيروهای مترقی و چپ كه نمود بارز آن «انقلاب فرهنگی» و تعطيلی دانشگاه ها به دست مرتجعان شبه روشنفكری نظير عبدالكريم سروش بود.
رژيم در تمام اين سالها، حركتی بسيار برنامه ريزی شده و كار ساز انجام داد. يعنی بمباران ايدئولوژيك ذهن و تفكر جامعه به شكل های گوناگون. مذهب حربه اصلی رژيم در اين كار شد. در همين زمينه، تدوين و تصويب قانون اساسی بر پايه اصول شرعی و فقهی اسلام، سازماندهی نماز جمعه ها در سطح كشور، ايجاد پايگاه نماز جمعه در دانشگاه تهران كه مركز قدرت چپ و ايده های لائيك و سكولار به حساب می آمد، تخصيص بودجه عظيم برای تبليغ و ترويج مذهبی و گسترش مسجد سازی، و تبديل رسانه های عمومی به يك مكتبخانه «مدرن» را پيش بردند.
وقتی كه جنگ ارتجاعی ايران و عراق شروع شد، رژيم اسلامی از اين پديده خانمانسوز تحت عنوان «بركت الهی» استقبال كرد. نسلی از جوانان با همين تبليغات عوامفريبانه و با آرزوی بهشت، به كام مرگ رفتند تا نظام استثمار و ستم باز هم بچرخد و ادامه حيات بدهد.
تا آنجا كه به سرنوشت و موقعيت جنبش دانشجويی طی اين سی سال مربوط می شود بايد گفت كه بعد از «انقلاب فرهنگی» رژيم و سپس دستگيری ها و كشتار بزرگ نيروهای چپ و انقلابی در آغاز سال های 60، جمهوری اسلامی دوباره دانشگاه ها را باز كرد. با آن سركوب گسترده، رژيم اميد داشت كه بالاخره يك دانشگاه اسلامی بسازد كه به اهداف ضد انقلابيش خدمت كند و برايش دردسر ساز نباشد. در نتيجه، دانشگاه كه ساليان سال مهد آگاهی و مبارزه بود تا نيمه دهه 70 در سكوت فرو رفت. رژيم بر دانشگاه تسلط پيدا كرده بود و تشكل های دانشجويی هم تأييد كننده سياست های جمهوری اسلامی بودند و ابزار حكومت به حساب می آمدند.
اما اين اوضاع تغيير كرد. بعد از پايان جنگ، نسل جديدی به دانشگاه ها راه پيدا كردند كه آماج مستقيم تبليغات ايدئولوژيك دوران جنگ نبودند. ذهن اين جوانان خالی از نوستالژی و توهمات مذهبی دهه 60 بود. آنان نه منافع مادی در حمايت از اين رژيم داشتند و نه خاطرات خودفريبانه ای از دهه قبل، تا با آن نشئه شوند. در همين دوره بود كه مهره جديدی از دل جمهوری اسلامی رو شد. ورود خاتمی به صحنه، نشانه نيازهای رژيم اسلامی در اين شرايط جديد برای حفظ اركان خود و مهار بحران های سياسی و اجتماعی بعد از جنگ بود. اين نياز را بخش های قدرتمندی از رژيم احساس كردند و در رقابت و تضاد با جناح ديگری از جمهوری اسلامی، خاتمی را نامزد رياست جمهوری كردند. خاتمی تلاش می كرد به زبان نسل جوان حرف بزند. جريان معروف به دوم خردادی ها، كارناوالی بود كه می خواست خود را رهبر و نماينده نسل جوان و سخنگوی خواسته ها و توقعات آنها وانمود كند. اين جريان از دمكراسی و آزادی دم زد و خيلی ها مريدش شدند. در همين دوران بود كه جريان دانشجويی وابسته به رژيم يعنی دفتر تحكيم وحدت به بازوی دوم خردادی ها در دانشگاه تبديل شد. بخشی از دانشجويان كه به دنبال آلترناتيو جديدی بودند برای مدتی به دنبال تفكر دوم خردادی و توهمات اطلاح طلبانه افتادند.
ولی اين وضعيت هم پايدار نماند. يك اتفاق مهم، چهره واقعی خاتمی و دوم خرداد را به عنوان محافظ نظام اسلامی و توجيه كننده سركوب و كشتار، به دانشجويان آزاديخواه نشان داد. وقايع 18 تير 78، جنبش دانشجويی را تكان داد و متحول كرد. در جريان آن مبارزه تعدادی از دانشجويان مفقود الاثر شدند. چند نفر به قتل رسيدند و تعداد زيادی نيز به زندان افتاده و تحت شكنجه قرار گرفتند. دوم خردادی ها در مقابل خيزش دانشجويان ايستادند و دستشان رو شد. جنبش دانشجويی مستقل از جناح های حكومت دوباره سر بلند كرد. دفتر تحكيم دچار چند دستگی شد؛ هر چند هنوز تلاش می كرد چهره اپوزيسيون و منتقد به خود بگيرد. هر چند رفرميسم به عنوان يك گرايش سياسی هنوز در بين دانشجويان و دانشگاهيان پايه و نفوذ داشت، اما جريان راديكال و چپ جديدی در دانشگاه های ايران در حال جوانه زدن بود. بعد از مبارزات خرداد 82، چپ دانشجويی شكوفا شد و حضور قدرتمند و غير قابل انتظار خود برای حكومت را اعلام كرد.
بعد از بی آبرويی جريان دوم خرداد در سطح جامعه، و تمام شدن رسالت خاتمی يعنی سر كار گذاشتن مردم، دولت اصولگرای احمدی نژاد از آستين نظام بيرون آمد و منتصب شد. اين بار، شعارهای اقتصادی و برقراری عدالت، محور تبليغات فريبكارانه انتخاباتی بود. جمهوری اسلامی تحت دولت احمدی نژاد، از همان ماه های اول سركوب شديد و همه جانبه ای را عليه توده های مردم و جنبش های اجتماعی آغاز كرد. دانشگاه نيز از اين سركوب بی بهره نماند. رژيم با اطلاع از رشد سريع افكار نوين و چپ و ترقيخواهانه در بين جوانان و دانشجويان، دست به كار شد و برنامه ای چند جانبه ريخت. به نمايش فيلم ها و سريال های ضد تفكر چپ و روشنفكران پرداخت؛ در روزنامه های مختلف متعلق بر جناح های مختلف، مقالات منظمی عليه ماركسيسم انقلابی و برای تحريف عملكرد رهبران كمونيست و انقلابات كمونيستی انتشار پيدا كرد. سپس حمله برای غير قانونی كردن نشريات متعدد دانشجويی و ستاره دار كردن و تعليق و اخراج دانشجويان مبارز آغاز شد. دستگيری گسترده دانشجويان چپ در آذر ماه 86 نقطه اوج اين دوره از سركوبگری رژيم عليه جنبش دانشجويی بود. اين نيز حلقه ديگری بود از زنجيره سياست هايی كه جمهوری اسلامی طی سی سال در دانشگاه ها پيش برده است. در اين سی سال، ايجاد بسيج دانشجويی، حراست دانشگاه و سپس نهاد نمايندگی مقام رهبری، دفن اجساد قربانيان گمنام جنگ ايران و عراق در صحن دانشگاه ها، راه هايی برای سركوب و قلدری عليه دانشجويان و مهار دانشگاه بوده است. خلاصه همه اين ها، تلاش برای تبديل دانشگاه به پادگان و مسجد و گورستان است.
بعد از گذر از رنج های سی ساله، نياز به آلترناتيو در همه عرصه های جامعه احساس می شود. ايران همانند سال 57، دلايل کافی برای انفجار و خروش دارد. مبارزات و اعتراضات كارگران، زنان، معلمان، توده های زحمتكش و محرومی كه تحت ستم طبقاتی، جنسی، ملی و يا مذهبی قرار دارند، جوانان بی آينده، دانشجويان و روشنفكران و هنرمندان ترقيخواه ناراضی، بازتاب اين ظرفيت نهفته در بطن جامعه است. در اين ميان، وظيفه ای سنگين و تعيين كننده و شورآفرين در برابر چپ های راديكال و انقلابی قرار دارد. اين بار بايد برای نبردهای بزرگ از نظر سياسی و ايدئولوژيك آماده باشيم. بايد تفكر و ايده ها و تئوری های انقلابی جنبش خود را نو كنيم. بايد دستاوردهای بيش از 150 سال جنبش بين المللی طبقه كارگر جهانی و تجربه انقلابات سوسياليستی در قرن بيستم و نيز درس های شكست آنها را به صورت ماترياليستی و ديالكتيكی درك و جذب كنيم. بايد صفوف خود را بر اين پايه و اساس محكم ايدئولوژيك ـ سياسی ـ تئوريك متحد كنيم. بايد پرچم ايدئولوژی رهايی بخش و علم انقلابی خود را در مقابل ايدئولوژی های اسارت بار و خرافی بورژوايی و قرون وسطايی با غرور و اطمينان به اهتزاز در آوريم تا بتوانيم توده های مردم را به حقانيت و پيروزمند بودن اين پرچم مطمئن سازيم. بايد در عرصه سياست، ضرورت مرزبندی قاطع با ارتجاع و امپرياليسم (عليرغم هر كشمكش و تضاد و برخورد يا سازشی كه می تواند بين قدرت های سرمايه داری انحصاری بين المللی و نيروهای بنيادگرای مذهبی بروز كند) را در سطح جامعه تبليغ كنيم. آری! به رنج ها می توان پايان داد.

۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

در حاشیه "حضور جدی تر موسوی "

این عنوانی بود که روزنامه ی اعتماد ملی برای روز شنبه انتخاب کرده بود : "حضور موسوی جدی تر شد". پس از این که حضور خاتمی به عنوان یکی از کاندیدهای دور جدید در میان اصلاح طلبان قطعی شد ، این بار موسوی و اخبار و شایعات پراکنده اش را از تریبون های مختلف خواهید شنید . باید دید چه اصلی مسبب این شد که اصلاح طلبان حرف شیخ سیاست "کروبی " را نادیده بگیرند و به سمتی گرایش بیابند که چندین نامزد را برای انتخابات آتی از سوی اصلاح طلبان آماده سازند. از آنسو نیز چراغ سبزهای آمریکا در دور جدید پس از روی کار آمدن اوباما بحث داغ دیگری را بر سفره ی سیاست ایران گذاشته است که اصلاح طلبان در آن یک سابقه تاریخی را بواسطه ی خاتمی در دوره ریاست جمهوری اصلاحات داشته اند ، اما صحبت های احمدی نژاد در 22 بهمن در ارتباط با ایجاد رابطه با آمریکا نیز به نوعی تلاش انتخاباتی جناح محافظه کار راست رژیم را برای پیروزی دراین عرصه به ما نشان داد .
آنچیزی که بیش از پیش برای مردم اهمیت دارد بیش از اینکه این باشد که کدامیک از جناحین رژیم سکان را بدست بگیرند ، این است که بتوانند به منافع آنی خود دست بیابند و چندان اهمیتی ندارد که کدامیک از این دو جناح بر سر کار باشند. در انتخابات دور پیش احمدی نژاد بواسطه ی یک سری از شعار های پوپولیستی از جنس همان هایی که همتایان چپ نما اش در آمریکای لاتین سر دادند بر سر کار آمد ، اما در این دوره همه چیز رنگ و روی خود را باخته است . اصلاحات امتحان خود را پس داده است و پوپولیسم احمدی نژادی نیز قامت خود را در جامعه به تمامیت عرضه کرده است. اما هنوز هیچ یک از وعده ها جامه ی عمل به خود نگرفته اند و مردم ایران هر روز با بلایای اقتصادی دست به گریبان اند . اقتصاد بسته و اردوگاهی احمدی نژاد نتوانسته است سطح توان اقتصادی جامعه را بالا ببرد ، اگر چه فاکتور های سیاسی بسیاری را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورده است ، از سوی دیگر افتادن به دام اقتصادی که جناح اصلاح طلب و باند هاشمی رفسنجانی در پی آن هستند نیز به نظر نمی رسد که بتواند با اقتصاد لیبرالی که در کلاس های فقه شان غسل تعمید یافته ، نانی را بر سر سفره مردم بیاورد . قطعا نمونه ی دومی که ذکر شد اقتصاد را به سمتی پیش خواهد برد که هم اکنون نیز با وضوح تمام مورد تایید بنگاه های سرمایه داری جهانی و دولت هایشان است . شبکه ی بی بی سی از هم اکنون بی محابا از این طیف اصلاح طلبان حمایت می کند و این حمایت از طیفی است که با آمدنش برکت را نه به سفره ی مردم که بر سر سفره جمهوری اسلامی هم از سر سیاسی و هم اقتصادی اش خواهد آورد و دولت های حامی سرمایه نیز برایش حورا خواهند کشید.

۱۳۸۷ بهمن ۲۴, پنجشنبه

Alireza Davoudi has been arrested too

According to the latest news, some hours ago, Alireza Davoudi, one of the Freedom and Equality seeker students of Iran has been arrested by Intelligence ministry officers of Iran regime too. They attacked him in his home and arrested and transferred him to an unknown place. They also inspected his home and confiscated some of his books and his personal belongings. There is no news about his current situation and where he has been transferred.

عليرضا داودي از دانشجويان آزاديخواه وبرابري طلب دانشگاه اصفهان بازداشت شد

بنا به اخبار رسيده به خبرنامه داب اصفهان ساعاتي پيش عليرضا داودي ،‌از دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب دانشگاه اصفهان توسط نيروهاي اطلاعاتي در منزل شخصي، دستگير و به مكان نامعلومي انتقال داده شد.
مامورين لباس شخصي پس از انتقال عليرضا داودي به تفتيش منزل شخصي نامبرده پرداخته و بعضي از وسايل و كتاب هاي نامبرده را ضبط كرده اند.
از وضعيت كنوني عليرضا داودي و مكان نگهداري وي اطلاعي در دست نيست.

Mohammad pour Abdullah has been arrested again

Today 7 in the morning, the intelligence ministry officers of Iran regime, attacked Mohammad pour Abdullah (one of the Freedom and Equality Seeker Students of Iran) at his home and transferred him to Evin Jail. There is no news about his safety situation. The so called officers inspected his home and confiscated most of his books and his personal belongings. It happened whereas he had to be brought to court on 21st of February about his arrest in the last year. Also, the intelligence ministry officers of Iran regime have menaced the other Freedom and Equality Seeker Students of Iran to arrest. Mohammad pour Abdullah had been arrested last year on 14th of January.

محمد پور عبدالله از اعضای دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دستگیر شد

امروز 24 بهمن ، ساعت هفت صبح ماموران وزارت اطلاعات به خانه ی محمد پور عبدالله وارد شده و وی را دستگیر کرده و به زندان اوین منتقل کردند. محمد پور عبدالله از جمله دانشجویانی می باشد که در دستگیری های سال گذشته در تاریخ 24 دی ماه دستگیر شده بود و قرار بر این بوده که دادگاه وی در ارتباط با دستگیری سال گذشته در تاریخ سوم اسفند ماه برگزار شود. در حال حاضر از وضعیت سلامتی وی خبری در دست نیست و قابل ذکر است که ماموران ،منزل وی را مورد تفتیش قرار داده و اکثر کتاب ها و وسایل شخصی او را ضبط کرده اند. ماموران اطلاعات در این مدت، دیگر دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب را نیز تهدید به دستگیری کرده اند.

۱۳۸۷ بهمن ۲۱, دوشنبه

ادامه ی گزارش تصویری ...





































گزارش تصویری تحصن دو روزه در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران














































قطعنامه‎ی پایانی تحصن دو روزه در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران

۱ـ ما می‎دانستیم روایت فاجعه‎ای که در طول این همه سال سرتاسران جغرافیای اجتماعی ایران را دربرگرفته، همان فاجعه‎ای که خاوران نماد بی‎بدیل آن است، جایی در مشغله‎های مهم رسانه‎های «معتبر» ندارد. فاجعه‎ای که هنوز روزانه در جریان است. ما می‎دانستیم رسانه‎های «معتبر» اخبار زرادخانه‎های سلاح و نفت را پیگیرانه پوشش می‎دهند اما تاریخ مردم، تاریخ فرودستان و غارت‎شده‎گان، تاریخ در خون نشسته در آرزوی دیرینه‎ی رهایی، غایب بزرگ این همه سال بوده است. تاریخ ما برای ما مهم است که این سوی جهان ایستاده‎ایم و هنوز باور داریم جهان دیگری ممکن است. تحصن دو روزه‎ی ما، تنها و تنها به ما، به کسانی که همراه با ما در تحصن شرکت کردند و به کسانی که حالا در جریان چگونگی این تحصن قرار گرفته‎اند بار دیگر ثابت کرد آنها نمی‏خواهند ما را ببینند و بشنوند. آنها با تمام توان سعی می‏کنند دیگران هم ما را نبینند و نشنوند. ما بار دیگر به همه نشان دادیم چه کسانی در جنایت‎های جمهوری سیاه شریک جرم به شمار می‎آیند.

۲ ـ ما تحصن کردیم تا خانواده‎ها و بازمانده‎گان، تا آنانی که داخل ایران زیر مهمیز و ساطور مقاومت می‏کنند و دیوار بلند ستم را می‏شکافند، بدانند در کنار آنها مانده‏ایم و می‏مانیم. ما باور داریم مبارزه برای حفظ خاوران از دستبرد حکومت اسلامی به همه مربوط است. ما می‏دانیم زمانه‏ی بهتری پیش روی ماست و این یلدایی‏ترین شب روزگار محو و نابود خواهد شد. ما می‏دانیم پیروزی از آن ماست چرا که چاره‏ای نداریم غیر از آنکه پیروز شویم.

۳ ـ قدرت‏های جهان، دلقکان و زورگویان، چشم‏ها و گوش‏های مردم جهان را ربوده‏اند تا به بالماسکه‏ی رقابت هسته‏ای صحنه بیارایند. خاوران جایی در این خیمه‏شب‏بازی پلشت ندارد. خاوران از آن ماست و باید برای ما بماند. تحصن دو روزه‏ی ما بار دیگر نشان داد هرگونه توهمی نسبت به دریوزگی عدالت و دادخواهی از سیستم سلطه‏ی جهانی، آب به غربال بردن است. ما بار دیگر فهمیدیم و نشان دادیم همراهی هم‏دلانه‏ی وجدان‏های بیدار و نیروهای مترقی جهان تنها راه دادخواهی تاریخی ماست.

۴ ـ خاوران می‏ماند. حتی اگر ویران شود، می‏ماند. حتی اگر جلادان بر تخت نشسته تمام آثار جنایت را محو کنند، خاوران می‏ماند. خاوران می‏ماند چرا که هنوز جان‏های بیداری باقی مانده است تا در دادگاه فردا عفونت جنایت را آشکار کند. خاوران می‏ماند چرا که هنوز مبارزه برای رهایی ادامه دارد، یعنی همان آرمانی که خفته‏گان خاوران جان بر سر آن گذاشتند.

۵ ـ از همان ابتدا اعلام کرده بودیم که تحصن دو روزه در مقابل خانه‏ی رسانه‏های برلین تنها اولین قدم ما برای حفظ خاوران است. کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا دلگرم از یاری‏های بی‏دریغ یارانی که در این تحصن در کنار ما بودند، مبارزه‏ی خود را ادامه خواهد داد. می‏دانیم در پیمودن راهی که پیش روست مصمم‏تر گام برخواهیم داشت.
شنبه ۷ فوریه ۲۰۰۹ ـ ۱۹ بهمن ۱۳۸۷

کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا:
کانون 67 _ آلمان
کمیته دانشجویی _ بلژیک
جوانان ایرانی آزاد _ پاریس
و جمعی از جوانان هم‏قطار

گزارش روز دوم تحصن در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران

گزارش روز دوم تحصن در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران
بر اساس آنچه که پیش از این اعلام شده بود، اعضای کمیته جوانان ایرانی در اروپا به همراه عده‏ای دیگر از فعالان سیاسی برلین و یاران همراه در تحصن دو روزه، شب را در محل تحصن باقی ماندند. به ویژه جوانان ایرانی مقیم آلمان که حتی برخی از آنها از شهرهای دیگر برای حضور در تحصن آمده بودند، در کنار ما ماندند و حضور آنها موجب دلگرمی ما شد. ما برای ماندن در محل تحصن نزدیک به ۲۵ نفر بودیم که بارش باران موجب آن شد که مجبور شویم برای در پناه ماندن به زیر پل پناه ببریم. رفقای آلمانی SAV با آوردن سوخت و وسایل گرمابخش بار دیگر همبستگی خود را با تحصن‎کننده‎گان نشان دادند.
صبح روز شنبه ۷ فوریه، با پخش سرود تحصن به روال عادی خود بازگشت. ساعت یازده با خواندن فراخوان به دو زبان آلمانی و فارسی برنامه به طور رسمی آغاز شد. پس از آن برنامه با خواندن دسته‎جمعی سرود و حلقه زدن دور محوطه ادامه پیدا کرد. همایون ایوانی از رفقای گفتگوهای زندان که در این تحصن دو روزه در کنار ما بود، گلرخ جهانگیری، سهراب مختاری، فرزند محمد مختاری از جانباخته‎گان قتل‏های سیاسی پاییز ۷۷ موسوم به قتل‏های زنجیره‏ای، سارا دهکردی، فرزند نوری دهکردی از جانباخته‏گان ترور رستوران میکونوس و عده‎ای دیگر از رفقای همراه با حاضران سخن گفتند. هم‎چنین سیاوش محمودی از رفقای کانون تلاش ـ کانون حمایت از مبارزات مردم ایران ـ کلن و نیز سهراب خوشبویی و یاشار محتشم از اعضای کمیته‎ی جوانان ایرانی در اروپا که نتوانسته بودند در تحصن دو روزه در کنار ما باشند، تلفنی با حاضران سخن گفتند. طاهره از زنان مبارز چپ افغان یکی دیگر از کسانی بود که با تاکید بر پیوند رفقای جانباخته‏ی افغانی و ایرانی از تحصن حمایت کرد.
در پایان تحصن دو روزه قطعنامه‏ی کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا که با هم‏فکری جوانان شرکت‏کننده در تحصن آماده شده بود، خوانده شد. اعضای کمیته با تشکر از همراهی بی‏دریغ رفقایی که در این تحصن در کنار ما بودند و یاری‏های ایشان، تاکید کردند که تحصن دو روزه در مقابل خانه‏ی رسانه‎ها تنها قدم اول بوده است و مبارزه برای حفظ خاوران ادامه خواهد داشت.
کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا
شنبه ۷ فوریه ۲۰۰۹ ـ ۱۹ بهمن ۱۳۸۷
کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا:
کانون 67 _ آلمان
کمیته دانشجویی _ بلژیک
جوانان ایرانی آزاد _ پاریس
و جمعی از جوانان هم‏قطار

گزارش روز اول تحصن در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران

صبح پیش از ساعت ۹ در محل حاضر بودیم و هم‏زمان با ما پلیس هم رسید. از ابتدای حضور ما شاهد کارشکنی‏های پلیس بودیم که اجازه نمی‏داد در محلی که می‏خواستیم مستقر شویم. بعد از رایزنی رفقای ما با پلیس و خانه‏ی رسانه‏ها قرار شد که در محل کم‏خطرتری برای خانه‏ی رسانه‏ها تحصن را آغاز کنیم. ظاهرا پلیس اعتقاد داشت حضور ما در کنار دیوار خانه‏ی رسانه‏ها امنیت این مکان را به خطر می‏اندازد.
دو نفر از رفقا به خانه‏ی رسانه‏ها رفتند و به تمام رسانه‏ها از طریق صندوق‏پستی که هر روز صبح بازدید می‏شود، برنامه را اعلام کردند. در آنجا نیز کارشکنی آشکار مامور پذیرش ما را آزار داد. در این میان با آمدن رفقای دیگر ساکن برلین و دیگر شهرهای آلمان کار برافراشتن پلاکاردها و آماده کردن فضای اطراف تخصن در حال انجام بود. ساعت حدود ۱۱ بود که با خواندن فراخوان کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا تحصن آغاز شد.
پس از خوانده شدن فراخوان به زبان‏های آلمانی و فارسی، یکی از رفقای SAV (آلترناتیو سوسیالیستی گه یک بلوک چپ بین‏المللی است) پیام همبستگی با تحصن و مبارزات مردم ایران را برای حاضران خواند. پس از آن بود که سرودهای بین‏المللی و فارسی توسط رفقای حاضر در محل به صورت جمعی اجرا شد. پس از آن تعدادی از رفقای کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا و نیز برخی از حاضران به شعرخوانی و بیان روایت‏های شخصی‏شان از فجایع دهه‏ی شصت و کشتار مخالفان حکومت ایران پرداختند.
در طول برنامه صدای سرود هم‏چنان به گوش می‏رسید و فراخوان به زبان آلمانی در میان افرادی که از محل گذر می‏کردند، پخش می‏شد. حضور فعالان سیاسی نسل قبل در کنار جوانان برگزار کننده و یاری‏های بی‏دریغ آنها برای فراهم کردن امکانات لازم موجب دلگرمی ما شده بود. در این مراسم هم‏چنین پیام مادر لطفی، از مادران خاوران خوانده شد و نیز یکی از رفقایی که همسرش را در کشتارهای دهه‏ی شصت از دست داده بود، به وسیله‏ی تلفن با شرکت‏کننده‏گان در تحصن سخن گفت.
رفته رفته حضور جوانان ایرانی مقیم آلمان نیز که از شهرهای مختلف و خود برلین به تحصن پیوسته بودند چشمگیرتر شده بود. رفقای SAV برای شب‏مانی ما در فضای باز آتش فراهم کردند و تا ساعت‏های پایانی شب در کنار ما بودند. در این روز رویترز و شبکه‎ی سوم تلویزیون آلمان و هم‏چنین تعدادی از رسانه‏های فارسی‏زبان از جریان تحصن گزارش تهیه کردند. اکنون به رغم شدت یافتن سرمای هوا تحصن هم‏چنان در فضای باز ادامه دارد و بر اساس فراخوان کمیته تا فرداشب ادامه خواهد داشت.
کمیته جوانان ایرانی در اروپا
06.02.2009

کمیته‏ی جوانان ایرانی در اروپا:
کانون 67 _ آلمان
کمیته دانشجویی _ بلژیک
جوانان ایرانی آزاد _ پاریس
و جمعی از جوانان هم‏قطار

۱۳۸۷ بهمن ۱۹, شنبه

به آزادی خواه جوان ، در زندان


حال تو می دانی
ناگهان
گوئی که بیدار شده ای و آزاد هستی
این دیوارها تو را قرنطینه نکرده اند
این دیوارها دنیا را در تو متمرکز می کنند،
در وجود تو
که به تنهائی
بدون آنکه به خودش فکر کند،
مقاوم و مبارز و زنده می یابدش
و این اهمیت دارد...
شایعات از دنیا می رسند
و سکوت تنهائی دلیر تو را می شکنند
شکنجه، تمسخر،
نه تو را متزلزل می کنند و نه تحقیر
و از بدن شفاف تو می گذرند
و امروز درون خودت را به وضوح می بینی
و حالا می دانی
چیزهایی را می دانی ، که نمی خواهی
تو آزادی و استقلال مامور عالی رتبه دولت، بازپرس بخش قضائی و کشیش را برای خودت نمی خواهی
تو آزادی و استقلال بانک دار، کارخانه دار و ملاک ها را برای خودت نمی خواهی
تو آن آزادی و استقلال را برای خودت نمی خواهی
که هر روز تو را به مجلس ، به نزد ژنرال های ارتشی ، به دانشگاه و به بورس اوراق بهادار ببرد
تو آن قدرت را نمی خواهی
تو به این توان و نیرو حسادت نمی ورزی
تو هیچ میلی به چابلوسی ، برای نازپرورده بودن و یا اطاعت نداری
و هنگامی که نام ات در مطبوعات خودنمائی می کند
به عنوان قهرمان ، متمرد ، عاقل ، دیوانه ، ماجرا جو ، پیامبر و خیلی چیزهای دیگر
که تو نمی خواهی آن عنوان باشی، که تو نیستی
تو واقعا می دانی ،
که بخاطر خودت و برای خودت ،
چه چیزهایی تو را به تو رسانده است ،
به آن چهاردیواری
که تو اکنون بدور از ترس در آن مقاومت می کنی
و این اهمیت دارد ....

از : پابلو آرماندو فرناندز
برگردان: ناهید بهرنگ

۱۳۸۷ بهمن ۱۷, پنجشنبه

دستگیری یونس میرحسینی دانشجوی دانشگاه شیراز و افزایش فشارها بر دانشجویان

امروز ساعت 3.5 عصر یونس میرحسینی دانشجوی رشته حقوق و از فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز در حالی که قصد ورود به منزلش را داشت بصورت وحشیانه ای با ضرب و شتم دستگیر شد. وی در حالی که قصد داشت وارد منزلش بشود با تعدادی از مامورین لباس شخصی و مسلح روبرو شد که وارد منزل وی شدند . آنها وی را به زور و به صورت وحشیانه ای از منزل خارج و به نقطه ی نامعلومی بردند. گمان می رود که این ماموران وابسته به اطلاعات باشند و وی را به بازداشتگاه اطلاعات در شیراز که به پلاک 100 معروف می باشد منتقل کرده اند. این دستگیری بدون نشان دادن حکم جلب صورت گرفته است که کاملا غیرقانونی می باشد و تا کنون نیز خبری از وی در دست نمی باشد.لازم به ذکر است که دیروز نیز تعدادی مامور به منزل یونس میرحسینی یورش بردند و وسایل شخصی و کامپیوتر وی به همراه جزوه های درسی اش را با خود بردند .
یونس میر حسینی سال گذشته نیز در جریان دستگیری گسترده دانشجویان در آذر ماه بازداشت و سپس به 3 سال حبس تعلیقی محکوم شد که احتمال می رود حکم سنگین 3 سال زندان برای وی به اجرا گذاشته شود.
دیروز نیز اسماعیل جلیل وند از فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز و مدیرمسول نشریه دانشجویی عصیان در منزلش دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شد.
با دستگیری یونس میرحسینی تعداد دانشجویان بازداشتی دانشگاه شیراز طی 1 ماه گذشته به 14 نفر رسید و گمان می رود که پروژه سرکوب دانشجویان دانشگاه شیراز همچنان توسط نهاد های امنیتی دنبال می شود.
فشار ها بر دانشجویان دانشگاه شیراز در طی روزهای گذشته شدت یافته است . انتظامات دانشگاه از ورود دانشجویانی که احکام انضباطی آنها تایید شده است به دانشگاه جلوگیری می کنند و حتی در یک مورد برای جلوگیری از ورود کاظم رضایی دانشجوی دانشگاه شیراز ،انتظامات دانشگاه شیراز به پلیس 110 متوسل شد.
دیروز نیز تعداد زیادی مامورین لباس شخصی در اطراف دانشگاه شیراز دیده شدند که اقدام به دریافت کارت شناسایی از دانشجویان و حتی عابرین غیر دانشجو می نمودند.
پیش بینی می شود با توجه به برخورد های گسترده توسط نهاد های بیرون و درون دانشگاه با دانشجویان، اوضاع در دانشگاه شیراز متشنج تر از روزهای گذشته باشد.

ادامه روند سرکوب در دانشگاه شیراز

ساعت ۹ صبح امروز ماموران اداره ی اطلاعات به منزل اسماعیل جلیلوند و یونس میرحسینی هجوم آورده وبا ضبط وسایل و اموالی از جمله کتاب ،جزوه های درسی،کیس و.. اسماعیل جلیلوند یکی از فعالان سیاسی -اجتماعی دانشگاه شیراز را دستگیر نمودند . گفتنی است که یونس میر حسینی نیز هم اکنون به شدت تحت تعقیب ماموران امنیتی است .
همه ی این اتفاقات در حالی رخ می دهد که پس از سرکوب گسترده ی دانشجویان در ترم قبل، فضای دانشگاه به شدت ملتهب بوده و امکان هر گونه واکنش شدید از سوی دانشجویان وجود دارد.

۱۳۸۷ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

فراخوان شماره ۲ برای شرکت در تحصن دو روزه در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران

ما آمده‏ایم با فریاد آغاز کنیم نه با کلمات. ما می‏خواهیم حضورمان تلنگری باشد بر وجدان خواب‏زده‏ی جهانی که نمی‏گذارند زخم‏های ما را ببیند. حضور اعتراضی ما مجالی است برای آن که با انگشت اشاره فاجعه‏ی کشتارهای سیاسی در ایران را به یاد جهان بیاوریم. ما پا سفت کرده‏ایم تا رسانه ها گورهای بی نشان خاوران و روایت ما زخم‏خوردگان ازحقایق نهفته و مسکوت مانده‏ی مرتبط با آن را بازتاب دهند.
ما حضور در این تحصن اعتراضی و هرگونه حمایت از آن را نه لزوما به معنای حمایت از کمیته‏ی برگزارکننده، بلکه پیش از هر چیز عمل به تعهدی انسانی و سیاسی از سوی شرکت‏کنندگان و حمایت‏کنندگان می‏دانیم. ما باور داریم دفاع از خاوران و جان‏باخته‏گان شرزه‏ی سال‏های سیاه بزرگتر از آن است که محلی برای تبلیغات حزبی و سازمانی باشد و انتظاری غیر از این هم نداریم.
این تحصن توسط "کمیته ی جوانان ایرانی در اروپا" برگزار می‏شود که شبکه‏ای است از کمیته‏های محلی جوانان و دانشجویان ایرانی ساکن در برخی شهرهای اروپا، مستقل از احزاب و سازمان‏های سیاسی. خواسته‏ی اصلی تحصن ما در اولین گام، انتشار روایت خاوران‏ها از زبان شرکت‏کنندگان از سوی :
AP_ The Associated Pressdpa_Deutsche Presse-Agentur GmbH AFP_ Agence France-PresseReuters AGEL Pais
CNNBBCARTEARD
است. ما تلاش کرده‏ایم رسانه‏هایی را برگزینیم که بتوانند صدای ما را در وسیع‏ترین پهنه‏ی ممکن پوشش دهند. رسانه‏هایی که تاکنون در برابر فاجعه‏ای که در ایران رخ داده، سکوت کرده‏اند و اینک آنها را وادار خواهیم کرد که سکوتشان را بشکنند.
اطلاعات ضروری برای شرکت در تحصن دو روزه در اعتراض به موج جدید تخریب خاوران:
1- از دوستانی که قصد شرکت در تحصن را دارند درخواست می‏کنیم در صورت امکان، اگر عکسی از جان‏باخته‏گان به خصوص جان‏باخته‏گان کشتارهای دهه‏ی شصت در دسترس دارند، همراه بیاورند.
2- از یارانی که قصد دارند شب را با ما بگذرانند می‏خواهیم با توجه به سرمای هوا تجهیزات مورد نیازشان را همراه داشته باشند.
3- با توجه به این‏که این کمیته از دانشجویان و پناهنده‏گان جوان تشکیل شده است،شما می‏توانید با کمک‏های مالی خود به این شماره‏ی حساب IBAN:FR76 3000 4018 6100 0005 8791 484 ما را در ادامه‏ی این راه یاری کنید. شما می‏توانید با کمک به نقل و انتقال شرکت‏کننده‏گان در شهرها و کشورهای مختلف ما را یاری کنید. شما می‏توانید با کمک در چاپ و انتشار فراخوان‏ها و بیانیه‏های کمیته ما را یاری کنید. یاری‏های همدلانه‏ی شما موجب می‏شود کمیته جوانان ایرانی در اروپا بتواند مبارزاتش را گسترده‏تر و اثرگذارتر پیش ببرد.
4- خانه‏ی رسانه‏های برلن در نزدیکی ایستگاه مرکزی راه‏آهن شهر برلن واقع شده و با پای پیاده 10 دقیقه از ایستگاه فاصله دارد. برای رسیدن به محل از ایستگاه مرکزی راه‏آهن از این کروکی استفاده کنید.
مکان:
برلین_ خانه‎‏ی رسانه‏ها_ شیف بائوردام شماره‏ی 40 (Bundes Pressehaus, Schiffbauerdamm 40, 10117 Berlin)زمان: از جمعه 6 فوریه ساعت 9:00 صبح تا شنبه 7 فوریه ساعت 17:00
آدرس وبلاگ: http://www.commitee.blogfa.comشماره‏های تماس در آلمان: ۸۰ ۳۵۵۰ ۲۹ ۱۷۶ ۰۰۴۹، ۲ ۹۹۹ ۵۳ ۲۱ ۱۷۶ ۰۰۴۹ و ۲۸ ۳۲۲ ۶۲۰ ۱۷۶ ۰۰۴۹