۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبه

نشان از جنبشی پیش ِ رو

16 آذر پس از گذر از حادثه ی سال 32 و کشته شدن 3 دانشجو ، سالهاست که به عنوان روزی که نماد اعتراض و تجمع و بیان خواست های جنبش دانشجویی و همچنین برجسته شدن سطوح حرکت دانشجویان است ، در صحن دانشگاه ها پایدار مانده است. عموما برای شناسایی سطح تحولات فکری در بین دانشجویان به پرچم این روز نگاه می کنند و آن را معیاری قرار می دهند برای دریافت اینکه اکنون جنبش دانشجویی در چه مسیری حرکت میکند.
16 آذر نه فقط روز دانشجو و روزی که دانشجویان بر پایه اینکه روز خودشان است بدان توجه کنند ، بلکه خصوصا در این دوران و پس از گذر از دوره ی زمامداری سیاسی اصلاح طلبان روزی است که جنبش دانشجویی در این روز خود را برای به جلو کشاندن و مطرح کردن خواستهایش ، رو به سوی جامعه و حاکمیت آماده می کند . 16 آذر ها روز هایی هستند که دانشجویان در آن روز توانسته اند دغدغه های خودشان را مطرح کنند و شاید اگر این روز نبود به هر رو یک روز دیگر یا مناسبت دیگری را برمیگزیدند ، اما این تنها نشان دهنده ی این است که اکنون دیگر نه خود روز 16 آذر بلکه عموما آن اتفاقی که در این روز به وقوع می پیوندد اهمیت یافته است و این به درست همان چیزی است که توجه هر کس را به خودش جلب میکند ، یعنی نحوه ی ابراز عقیده به واسطه ی یک اقدام هماهنگ در جنبش دانشجویی .
پس در واقع نه خود روز 16 اذر بلکه ماهیت تحرکات دانشجویان بیش از هر چیز دارای اهمیت است ،اما در واقع بروز این تحرکات دانشجویی غالبا در روز 16 آذر بوده و این مسبب این است که ما از این روز صحبت کنیم ، در حالی که مقدم بر آن ، درون مایه ی اتفاقاتی که در این سالها در جنبش دانشجویی در ایران به وقوع پیوست و به خصوص مراسم این روز در سال گذشته که با دستگیری تعداد زیادی از دانشجویان چپ همراه شد ، اهمیت دارد. اما بنا به اینکه می بایست صحبت از ماهیت حرکات دانشجویی کرد ، باید این موضوع را نیز اشاره کرد که عموما قشر دانشجو به عنوان یکی از اقشاری که در ارتباط مستقیم با جامعه و مسائل و مشکلات ان است و از طرف دیگر در کانون تفکر جامعه قرار گرفته است ، اهمیت تاکید بر حرکتی که به بهبود جامعه بیانجامد را درک میکند و دائما بر مسیر پیشرفت و بهبود جامعه و رهایی آن از قید تمامی بند ها تاکید میکند و بر این اساس است که به آینه ی تمام نمای جامعه بدل می شود که هر آلترناتیوی پیش از هر چیز در دانشگاه رشد میکند و اجازه ی بروز می یابد.
در ارتباط با تاریخ حرکت این جنبش و سیر تحولات اش می توان بسیار به عقب رفت و وقایع بسیاری را بر شمرد که همه ی انها در غالب اوقات در ارتباط تنگاتنگی با حاکمیت و سیستم سیاسی و اقتصادی آن قرار داشته اند ، اما همین نشان دادن شکل پیشروی دانشجویان و فعالین آن در دل دانشگاه و نشان دادن بلوغ سیاسی در دانشگاه ها در چند سال گذشته کفایت خواهد کرد.
غالبا از پس هر اتفاق سیاسی در جامعه ، جدای از تمامی اقشار و طبقات دیگر ، دانشجویان نیز به یک سلسله نتایجی در ارتباط با آن دست می یابند. حادثه 2 خرداد و روی کار آمدن خاتمی ، برای دوره ای موجبات خوشحالی را در دل دانشجویان فراهم آورد و امید به تحولات جدی را در آنها بیش از پیش زنده کرد . گروه ها و انجمن های فعال و صاحبنام در دانشگاه ها همه به سوی این دویدند تا نظرات اصلاح طلبان را در دانشگاه تئوریزه کنند و به این واسطه بر قدرت انها بیافزایند ، اما گره اصلی برخلاف تصور آنها در جای دیگری بود. رقم خوردن اتفاقات مختلفی از جمله حادثه ی 18 تیر به سهم بسیار زیادی توانست که این موضوع را برای انها مشخص سازد که اصلاحات در سیستمی بدین شکل نمی تواند راه به جایی ببرد. در عین حال گرایشات مختلفی در دانشگاه همچنان معتقد به این بوده و هستند که می توانند به واسطه ی اصلاح حاکمیت راه را برای رسیدن به آرمان هایشان هموار کنند ، اما مشخصا پیش از افول جنبش اصلاحات و ناکامی آن در سیاست ایران ، دانشجویان پیشاپیش این حقیقت را یافتند و از آن دل بریدند و دیگر خاتمی پا به دانشگاه نگذاشت. عقب نشینی این موج و ناامید شدن از این آلترناتیو به ظاهر موثر برای بهبود و رهایی جامعه ، دانشجویان را به سوی جنبش های رادیکال کشاند و در عین حال و در کنار آن روی کار آمدن احمدی نژاد و یک گروه جدید در سیاست ایران به همراه بسته شدن فضای جامعه به عنوان عواقب آن ، موجبات تقویت این گرایش را فراهم آورد. گرایش چپ و مارکسیستی در دانشگاه ها به عنوان تنها آلترناتیو موثر و به واقع رهایی بخش راه خود را آرام آرام در دانشگاه ها باز کرد و توانست خیل بسیار زیادی از دانشجویان را با خود همراه سازد. برخلاف گذشته که غالبا اکثر گروه های فعال در دانشگاه خود را در کنار جناح هایی از حاکمیت می دیدند و همراه با سیاست آنها خود را تعریف می کردند ، این بار این گروه دانشجویی به عنوان تشکلی مستقل پا به عرصه وجود نهاد و نه تنها که خود را در کنار سیاست های جناح های مختلف حاکم بر دستگاه سیاسی ایران تعریف نکرد ، بلکه به عنوان یک سازمان مستقل دانشجویی با نظرات مارکسیستی در برابر تمای اینها قرار گرفت و تنها بر خواست مستقل جنبش دانشجویی تاکید کرد. استقلال این گروه و همچنین حرکت مستمر و دقیق آن در چندین سال گذشته توانست ثمرات بسیاری را به بار بیاورد و توانست برای اولین بار شعار آزادی و برابری را که سالهاست خواست مردم زیر فشار و ستم ایران است از صحن دانشگاه ها به بالا ببرد.
جنبش چپ دانشجویی در 16 آذر سال گذشته بواسطه ی اینکه در برابر خواست جنگ طلبانه آمریکا و کشورهای هم پیمان از یک سو و در برابر ایجاد فضای جنگی و رعب و وحشت متعاقب آن در ایران ایستاد و شعار "دانشگاه پادگان نیست " را مطرح نمود از سوی دستگاه پلیسی و اطلاعاتی ایران زیر فشار قرار گرفت و تعداد بسیاری از فعالین آن دستگیر شدند ، اما می توان به درست گفت که بنا به خواست های رادیکال این گروه ، همچنان موجودیت آنها پابرجاست و تنها آلترناتیویست که نمی توان ابطال سیاسی اش را در فضای دانشگاهی ایران اعلام نمود.
16 آذر امسال نیز بار دیگر عرصه ی دیگری است برای به صحنه آمدن دانشجویان و به نمایش در آمدن خواست های دانشجویی . هر مخاطبی که از بیرون به نرده ی دانشگاه های کشور در این روز بنگرد ، یک نمای خلاصه از آنچه در یک سال گذشته در دانشگاه به وقوع پیوسته را خواهد دید و بر مبنای خواست های جنبش دانشجویی سطح مبارزات را می تواند بسنجد. 16 آذر ها هر ساله حاوی شعارها و مطالباتی بوده اند که عموم خواست های جامعه را نمایندگی کرده اند و امسال نیز امید آن میرود که دانشگاه به همین سان یک گام دیگر به جلوی صف مبارزه بردارد.
(منتشر شده در نشریه ی چراغ با ویرایش)

هیچ نظری موجود نیست: