قطعنامه پایانی آکسیون 14 ژانویه
1 - در کنار دانشجویان دانشگاه شیراز ایستادهییم. ایستادهییم تا در کشاکش دلاورانهی آنها با استبداد مذهبی در کنارشان باشیم. ایستادهییم تا از سنگر مقاومت برای رهایی انسان دفاع کرده باشیم. ایستادهییم تا جامعهی ایرانی چنین سترون نباشد. ایستادهییم تا معترض بمانیم در جدال با جنایتپیشهگان رژیم اسلامی. ما در کنار«تبهکاریهای» دانشجویان دانشگاه شیراز ایستادهییم.
2 - ما را پراکنده میخواهند و تنها. میخواهند با هم نباشیم تا در سوداگری کاسبکارانهی پول و سلاح نفت، آبروی زمین را تاراج کنند. راهزنان شرف، از شیراز و کابل و بغداد تا غزه و هراره و موگادیشو، از اوکساکا و بوینس آیرس و لیما تا برلین و آتن و نیویورک، آدمی را چوب حراج زدهاند. ما مردم جهان، ما که هنوز باور داریم جهان دیگری ممکن است در مقابل هر گلولهیی که سینهی انسانی را میدرد، مسئولیم. ما در مقابل هر مرگی از گرسنگی مسئولیم. و اینک میخواهیم در مقابل سرکوب دژخویانهی یارانمان در دانشگاه شیراز این مسئولیت را به یاد جهان بیاوریم. ما میخواهیم هر کجا که وجدان بیداری هنوز باقی مانده است در کنار ما باشد.
3 - در کنار دانشجویان دانشگاه شیراز و جنبش دانشجویی ایران میمانیم تا آزادشان کنیم. ما برای دریوزگی آزادی یارانمان از هیچ مقام «محترمی» نیامدهییم.
4 - زندان میسازند تا ما را از متن جامعه به حاشیه برانند. هرگاه از حاشیهی سکوت به متن میرویم به حاشیهی زندان رانده میشویم. ما در حاشیه ایستادهییم. در کنار کارگران و زنان و معلمان، در کنار دگرباشان جنسی و اقلیتهای مذهبی و غیرمذهبی، در کنار کرد و ترک و بلوچ و عرب و ترکمن. ما در کنار همهی آنهایی ایستادهییم که در حاشیه ایستادهاند و اطمینان داریم روزی متن را تسخیر خواهیم کرد. فردا از آن ماست، فردایی که حاشیهای ندارد. فردایی بیشکنجه و اعدام و زندان، فردایی آزاد و رها. فردایی بی گلوله و فردایی که آتش در آن نه برای دریدن سینه، که برای روشناییست.
کمیته جوانان ایرانی در اروپا
1 - در کنار دانشجویان دانشگاه شیراز ایستادهییم. ایستادهییم تا در کشاکش دلاورانهی آنها با استبداد مذهبی در کنارشان باشیم. ایستادهییم تا از سنگر مقاومت برای رهایی انسان دفاع کرده باشیم. ایستادهییم تا جامعهی ایرانی چنین سترون نباشد. ایستادهییم تا معترض بمانیم در جدال با جنایتپیشهگان رژیم اسلامی. ما در کنار«تبهکاریهای» دانشجویان دانشگاه شیراز ایستادهییم.
2 - ما را پراکنده میخواهند و تنها. میخواهند با هم نباشیم تا در سوداگری کاسبکارانهی پول و سلاح نفت، آبروی زمین را تاراج کنند. راهزنان شرف، از شیراز و کابل و بغداد تا غزه و هراره و موگادیشو، از اوکساکا و بوینس آیرس و لیما تا برلین و آتن و نیویورک، آدمی را چوب حراج زدهاند. ما مردم جهان، ما که هنوز باور داریم جهان دیگری ممکن است در مقابل هر گلولهیی که سینهی انسانی را میدرد، مسئولیم. ما در مقابل هر مرگی از گرسنگی مسئولیم. و اینک میخواهیم در مقابل سرکوب دژخویانهی یارانمان در دانشگاه شیراز این مسئولیت را به یاد جهان بیاوریم. ما میخواهیم هر کجا که وجدان بیداری هنوز باقی مانده است در کنار ما باشد.
3 - در کنار دانشجویان دانشگاه شیراز و جنبش دانشجویی ایران میمانیم تا آزادشان کنیم. ما برای دریوزگی آزادی یارانمان از هیچ مقام «محترمی» نیامدهییم.
4 - زندان میسازند تا ما را از متن جامعه به حاشیه برانند. هرگاه از حاشیهی سکوت به متن میرویم به حاشیهی زندان رانده میشویم. ما در حاشیه ایستادهییم. در کنار کارگران و زنان و معلمان، در کنار دگرباشان جنسی و اقلیتهای مذهبی و غیرمذهبی، در کنار کرد و ترک و بلوچ و عرب و ترکمن. ما در کنار همهی آنهایی ایستادهییم که در حاشیه ایستادهاند و اطمینان داریم روزی متن را تسخیر خواهیم کرد. فردا از آن ماست، فردایی که حاشیهای ندارد. فردایی بیشکنجه و اعدام و زندان، فردایی آزاد و رها. فردایی بی گلوله و فردایی که آتش در آن نه برای دریدن سینه، که برای روشناییست.
کمیته جوانان ایرانی در اروپا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر